Monday, November 17, 2008

شش مثال از چگونگی تاثیر هوش عملیاتی بر سازمان

ساخت فضای "درک و پاسخ" در یک سازمان چیزی بیشتر از استراتژی را شامل میشود. ایجاد چنین فرهنگی کاملا به هوش عملیاتی (Operatioanl Intelligence) وابسته است- توانایی بررسی داده های سازمان در هر لحظه و دادن راهکار مناسب به کارکنان صفی برای دادن پاسخ مناسب در موقعیت های مختلف و در عین حال همسو با اهداف و سیاستهای سازمان.

هوش کاربردی چیزی فراتر از استفاده ی استراتژیک از اطلاعات برای باخبر شدن از وضعیت شرکت و رفع مشکلات مشتریان و منابع ودر نهایت از دست ندادن فرصتها است, بلکه در صنایع و موقعیتهای مختلف کاربرد دارد که در زیر مثالهایی آمده است :

1- تشخیص تقلب

بهترین زمان برای جلوگیری از تقلب زمان وقوع آن است. تقلب با استفاده از یک الگوی تشخیص برای هر گونه حسابی قابل تشخیص است. این الگو میتواند یک جدول مراجعه ساده بلی یا خیر و یا داده کاوی به هنگام مدارک و پیشینه های پنج تا بیست عددی باشد.

انواع تقلب هایی که میتوانند توسط هوش کاربردی شناسایی شوند شامل تقلب های بلیط و رزرواسیون, نقطه ی فروش کالاهای مرجوعی, درخواستهای بیمه, تقلب های موسسات رفاهی و اجتماعی, شکایتهای مالیات, تقلب های گمرکی و تقلب های کارکنان میشود.

2- تراکنشهای ATM

مدیران بانکی متوجه شده اند که مشتریها میخواهند در تراکنش های ATM شناخته شوند و به آنها پیشنهاد خدمات مربوط به کارشان داده شود.هوش کاربردی این امکان را برای بانک ها فراهم میکند که با کاربران خود ارتباط داشته باشند و برای مثال به آنها تولدشان را تبریک بگویند و یا محصولاتی برای خرید به آنها پیشنهاد کنند که کاملا منطبق با نیازشان باشد.

3- موقعیت های اتمام جنس

در 40% مواقع مشتری ها جنسی را که می خواستند در مغازه پیدا نمیکنند. در اکثر مواقع این اجناس در قفسه ی دیگر و یا در اتاق دیگری در همان مغازه وجود دارند. هوش کاربردی برای فروشندگان این امکان را فراهم میکند که مثلا در فواصل زمانی 15 دقیقه ای با جمع آوری داده ها میزان فروش را برای کالاهای پرفروش مشخص کنند و نتایج به دست آمده را با نتایج روزهای قبل مقایسه کنند. زمانی که سیستم موقعیتی را شناسایی میکند که احتمال تمام شدن جنس خاصی وجود دارد میتواند به مدیر یا کارمندان اخطار دهد تا موجودیت آن کالا را بررسی کنند.

4- اخطارهای برنامه های تولیدی

برای تشخیص و یا پیش بینی خطا در خطوط تولیدی هوش کاربردی می تواند سطح کیفی کالاهای عرضه کنندگان و یا خطوط تولید را تقریبا در زمان وقوع بررسی کند و به علاوه هزینه های تولید و بهره وری را نیز در کنترل داشته باشد. می توان توسط هوش کاربردی تاخیرها و خطاها را در یک ایستگاه خاص تولیدی, ماشین, اجناس انبار و یا عرضه کننده رصد کرد. سیستم به محض پیداکردن منبع خطا به مدیریت اخطار لازم را میدهد. از این روش مشکلات زنجیره ی تامین نیز با اخطار به آژانس های خرید در زمان اتمام اجناس قابل حل هستند.

5- مدیریت و بهره وری کارکنان

برنامه ریزی نیروی انسانی و منابع برای بهینه شدن کارکنان, وسایل, ماشینها یا انبار باید به هنگام باشد. هوش کاربردی می تواند به مدیریت نیروی انسانی در غالب پیغام هایی کمک کند. پیغامهایی که مثلا اتمام جنسی که در تولید تاثیر گذار است را اخطار میدهند و یا درباره ی اینکه بخشی از کار نیاز به توضیح و دستور دوباره به کارکنان دارد.

6- قیمت گذاری پویا

فرایندی است که قیمتها را به صورت پویا و در زمان نزدیک به نقطه ی فروش در حالی تعیین میکند که هم بتوان مشتری ها را راضی نگه داشت و هم حاشیه سود قابل قبولی وجود داشته باشد.

هوش کاربردی میتواند سیستم قیمت گذاری پویایی را اجرا کند که با استفاده از مدلهای آفلاین و ترکیبی از تحلیل های مراکز داده ها و قیمتها, تمایلات, پیشنهادها و اعمال کنونی مشتریان قیمت گذاری را انجام دهد. قیمت گذاری بلیط ها, فروشهای اینترنتی, رزرو هتل ها از نمونه های قیمت گذاری پویا هستند.

منبع : Teradata.com

Tuesday, November 11, 2008

نه ابزار بالا بردن بهره وری

1- تحلیل شبکه اجتماعی (ُSoical Network Analysis)

این نقشه ی شبکه مانند از ارتباطات مردم در داخل سازمانها به سرمایه گذاران امکان میدهد که موثرترین راه انتقال اطلاعات را پیدا کنند.والدیس کربس (Valdis Krebs) برنامه ی تحلیل شبکه اجتماعی را طراحی کرد و نام آن را ریزش درونی(InFlow) گذاشت.او در مطالعه ی خود بررسی کرد که کارکنان یک سازمان برای به دست آوردن اطلاعات به چه کسی مراجعه میکنند.سپس از InFlow استفاده کرد تا این داده ها را به صورت یک مدل قابل تحلیل در آورد.برای مثال اگر کارکنان برای به دست آوردن اطلاعات, مدیران را با پرسشهای خود احاطه کنند این نمودار شامل خطهای پررنگ و کلفتی خواهد شد که به یک نقطه ی مرکزی ختم میشوند.

2- جادوی موبایل(Mobile Magic)

در حالی که اکثر شرکتهای کوچک نیازی به تشکیلات 100000 دلاری ویدیو کنفرانس ندارند,تلفن های همراه کوچک سرمایه گذاری خردمندانه ای هستند.بلک بری ها به کارمندان امکان دسترسی به اینترنت,e-mail و خیلی چیز های دیگر را میدهند.این تلفن ها به کارمندان کمک میکنند که بین زندگی شخصی و کار خود موازنه ای برقرار کنندو روحیه خود را تقویت کنند ودر نهایت بهره وری را.

3- سنجش معنادار(Meaningful Measurement)

چگونه میتوان بهره وری را افزایش داد اگر در وهله ی اول آن را اندازه نگرفته باشید؟ باید تصمیم بگیرید که استاندارد و معیار اندازه گیری شما چه خواهد بود.آیا دلارهای به دست آمده در ازای هر محصول را معیار قرار میدهید یا محصولات به ازای هر ساعت؟ آیا آن را بر پایه ی واحد تجاری یا بر پایه ی تک تک کارکنان اندازه میگیرید؟ طبق مطاله ی سال 2008 انجمن بهره وری بنگاهها که بر روی 305 سازمان در سراسر امریکا انجام شد,36% آنها بهره وری خود را با ستاده ها و نتایج گروههای کاری و 31% توسط ستاده های هر فرد اندازه میگرفتند.

4- حمله ابزارها (Gadgets Attack)

یکی دیگر از عوامل مهم در اندازه گیری بهره وری شناسایی به موقع تغییرات نامحسوس و تنظیم به موقع آنها است.ابزار های جدید میتوانند کمک کنند.Knowledge Sync برنامه ای است که به محض این که یک سری از استانداردها از تعادل خارج شوند علایم هشدار می فرستد(توسط پیغام,فکس,پیجر,موبایل,پست الکترونیک و یا کاوشگر اینترنت یا شبکه).

TimeCorder دستی مارک الوود(Mark Ellwood) به مدیران کمک میکند تا بفهمند یک کارگر چقدر وقت صرف انجام کاری میکند.

5- NotWorking

چقدر ازوقت کارکنان شما صرف گشتن در سایتهایی مثل Facebook,MySpace ونظیر اینها میشود؟ NotWorking میتواند در این زمینه کمک کند.برنامه ای است که بر روی کامپیوتر خود نصب میکنید و به شما می گوید چند ساعت کار نکرده اید و در این مدت چه درآمدی میتوانستید داشته باشید.

6- آموزش هدف دار(Targeted Training)

کوین اوک میگوید : شرکتهای با بهره وری بالا آنهایی هستند که بیشتر سرمایه خود را بر روی کارمندان خود سرمایه گذاری میکنند.شرکتهای بزرگ و درجه یکی مانند جنرال الکتریک آنها را دایما اجرا میکنند.

7- حسابداری هزینه شغل (Job-Cost Accounting)

این بخش مهم حسابداری مدیریتی (برخلاف ترازنامه ها و صورت حسابهای درآمد) شامل پیگیری درآمدها و هزینه هایی است که بر پایه ی یک ساعت کار یا یک شغل حساب می شوند.زیر نظر گرفتن برخی مشتریان اکثر مواقع امری حیاتی برای به دست آوردن بهره وری است.

8- ستایش های دوره ای (Periodic pats on the back)

پاداش های گاه و بیگاه – مهمانی پیتزا,بلیط تیاتر– میتوانند نقش موثری در نیرو بخشیدن به کارمندان داشته باشند و در آینده تبدیل به بهره وری شوند.بر اساس این مطالعه 31% این سازمانها معتقد بودند این پاداشها و برنامه های گروهی باعث بالا رفتن بهره وری می شود در حالی که 37% معتقد بودند که سبب به تعادل رسیدن وضعیت میشوند.

9- ارزیابی های مرتب (Regular Evaluation)

در حالی که حمایت شما به عنوان یک مدیر از سیستم باز ارتباطات بین کارکنان بسیار مهم است, ارزیابی های سالانه و یا دوسالانه باید وجود داشته باشد تا کارکنان بفهمند از آنها دقیقا چه خواسته شده است.با مشخص کردن وظایف و هدفها, شما کاری کردید که کارکنان میتوانند بهره وری خود را بسنجند.

منبع : Forbes.com

Saturday, November 8, 2008

سه رمز موفقیت شرکتهای موفق

بعضی از شرکتها بهتر از دیگر شرکتها هستند.معروفیت نام آنها,خلاقیت و نوآوری , سهم بازار و یا مشخصه های دیگر می توانند عللی باشند که آنها را متمایز کرده است.

سه رمز موفقیت :

چه چیزی باعث موفقیت یک شرکت میشود و آن ورقه ی معمولی را تبدیل به یک سهم با ارزش برای سرمایه گذاری میکند؟جواب بستگی دارد به اینکه شما از یک حسابدار,اقتصاددان,بازاریاب و یا کارشناس منابع انسانی بپرسید ولی با ادغام نظرات آنها میتوان به طور کلی به سه مورد اشاره کرد :

1)برتری رقابتی

مایکل پورتر برای اولین بار مفهوم برتری رقابتی را مطرح کرد : مزیتهای متمایز و مزیتهای هزینه ای.مزیتهای متمایز زمانی به وجود می آیند که یک شرکت خدمات و یا کالای بهتری را با قیمت مشابه بازار به بازار عرضه میکند.مزیت هزینه حالتی است که شرکت خدمت و یا کالایی کاملا مشابه با کالایی دیگر با قیمت کمتر به بازار ارایه میکند.پورتر اینها را مزیتهای موقعیتی می خواند زیرا مشخص کننده موقعیت شرکت در صنعت مربوطه هستند.

- موانع ورود

اگر برای ورود به بازار خاصی موانع مهم و سنگین وجود داشته باشد شرکتهای بزرگ میتوانند موقعیت خود را حفظ کنند.موانعی مثل بالا بودن هزینه های ثابت کارخانجات صنایع سنگین و یا بالا بودن هزینه های تحقیق و توسعه برای صنایع داروسازی و کامپیوتر.تمام این موانع باعث میشوند رقابت نتواند به این صنایع وارد شود و از طرفی به شرکتها کمک میکند که موقعیت خود را حفظ کنند.

- معروفیت و محبوبیت نام

برندهایی مانند کلینکس و کوک با محصولاتی که ارایه میکردند مترادف شدند.مشکلی که در انتخاب نام وجود دارد این است که این نام باید دارای ارزش باشد و رابطه ای بین کالا و یا خدمتی که یک شرکت ارایه میدهد و مشتریان آن برای مدت طولانی برقرار کند.در حالی که بحث ها بر سر این است که آیا برند به تنهایی میتواند باعث موفقیت شرکت شود,در کنار عوامل دیگر میتواند از عوامل اصلی موفقیت باشد.

- رهبری قیمت

هیچ چیز قدرتمند تر از این نیست که بتوان خدمت و یا کالایی مشابه دیگر شرکتها با قیمت کمتری به بازار ارایه کرد.در هر اقتصاذی – چه در حال رشد و چه در حال سقوط – همیشه تقاضا برای کالاها و خدمات ارزانتر وجود دارد.قابلیت ارایه کالا و خدمات با قیمت پایین میتواند فرصتی را در بازار ایجاد کند که باعث جذب مشتریان برای مدت بسیار طولانی شود.نکته ی کلیدی برای رهبری قیمت ادامه دادن سطح همیشگی و دفاع در مقابل شرکتهایی که قصد رقابت با شما را دارند است.

2) مدیریت خوب

مدیریت خوب نقش بسیار مهمی را در موفقیت شرکت بازی میکند و یکی از خصوصیات مدیریت خوب داشتن تجارب گوناگون است. یک مدیر با تجربه نه تنها قادر به رهبری شرکت در چرخه ی بازار است بلکه میتواند یک معلم خوب برای مدیران آینده باشد.

یکی دیگر از مشخصه های تعین کننده زمانی است که مدیریت در یک شرکت برای مدت طولانی می ماند.شرکتهای رقیب همیشه در صدد متقاعد کردن مدیران با استعداد با دستمزدهای رویایی هستند ولی ماندن در شرکتی که مایل به کار هستند میتواند باعث موفقیت آن شرکت شود.

3) رهبری بازار

یکی دیگر از فاکتورهای مهم برای موفقیت رهبری بازار است.رهبری میتواند به طرق مختلف به دست آید ولی سابقه و خوش نامی که همراه خود دارد بسیار با ارزش است.لقب استاندارد صنعت چیزی است که تمام شرکتها برای به دست آوردن آن تلاش میکنند.مانند رهبری در کیفیت , نوآوری, خدمات به مشتریان و یا حتی وارانتی ها.

شاید رهبری بازار سخت ترین حالت برای پشتیبانی باشد.هیچ رقیبی با داشتن مقام دوم راضی نیست و این جا جایی است که موانع ورود نقش اساسی را بازی میکنند.اگر شرکتی در یک صنعت با موانع سخت ورود کار بکند بسیار غیر محتمل و مشکل است که به تسلط خود بر بازار ادامه دهد.شرکتها همچنین میتوانند با خریدن و ادغام خود با شرکتهای کوچکتر معروف بازار را رهبری کنند.

منبع : Investopedia.com